مؤمن

میقات

بسم الله الرحمن الرحیم

وقت نماز وقت میقات است. چطور حضرت موسى رفت به میقات و در آن میقات با خدا صحبت کرد و خدا با او صحبت کرد و آدابى داشت، میقاتى بود، یعنى یک وقت گذاشتنى بود که برود در محضر خدا و با خدا مناجات بکند.

میقات یعنى آن موعد و آن وقت معین که قرار گذاشته می ‏شود که در آن موقع دو موجود با هم برخورد بکنند و صحبتهایشان را بکنند.

وقت نماز میقاتى است بین خدا و بنده. پنج وقت نماز، پنج میقات است. آن میقاتى که در قرآن می ‏فرماید حضرت موسى داشت و به میقات رفت و با خدا مناجات را شروع کرد، آن را به نظر بیاورید! هر وقت نماز براى من و شما میقاتى است بین ما و خدا، یک وعده گاهى است که بین ما و خدا، وقت معینى است که وعده گذاشته شده است که ما در محضر خدا حاضر باشیم و به مناجات بپردازیم. میقات است، خوب توجه کنید!

فرض کنید ظهر می ‏شود فورى برود با عجله مثلاً یک وضو بگیرد، حواس و فکرش این در و آن در باشد و پراکنده و هیچ نداند چه کار می ‏کند؟! اینجور به میقات آمدن هیچ نمی ‏شود اسمى بر آن گذاشت! انسان هیچ نمی ‏داند چه کار می ‏کند!

وقتی که توجه دارد میقات است، وقتى که موقع وضو گرفتن می ‏شود، اوضاعش عوض می ‏شود، افکارش عوض می ‏شود. در صحبتهایم شنیده‏ ای که در روایت آمده، آن عایشه گفته است که رسول الله صلوات‏ الله‏ علیه‏ وآله ما را، یعنى عیالاتش را مى‏دید و صحبت می کرد ولى وقت نماز که می ‏شد، وقتى ما را می ‏دید، کاَنّه ما را نمی شناسد! یعنى آنچنان مجذوب آن میقات و آداب و حدود [می ‏شد]! آن میقات به جانب حق بود که، عیالش می ‏گفت وقت نماز که می ‏شد وقتى ما را می ‏دید کانّه ما را ندیده است، اصلاً ما را نمی ‏شناسد، اینجور بود.

وقت نماز که می ‏شود، وقت وضو که می ‏شود، خودتان را خوب جمع کنید که به میقات می روید. وعده گاه است، میقاتى است بین شما و خدا. خودتان را جمع بکنید و با حضور وضو را بگیرید، در وضو آن دعاها را بخوانید. بدانید کجا ایستاده ‏اید، میقات است.

از اوَل در خلقت این در نظر گرفته شده است که این ساعت قرار است شما با خدا صحبت بکنید. خدا منتظر این است که شما چه آوردید، میقات است، کلمه «میقات» را فراموش نکنید.

حکم ۱۳

بسم الله الرحمن الرحیم

 

از حکمت های نورانی حضرت امیرمومنان صلوات الله علیه
در محضر آیت الله استاد محمد شجاعی مدظله العالی

«سُـرورُ المُؤمنِ بطاعَهِ رَبّـهِ وَ حُزنهُ عَلی ذَنبِـهِ »
غرر و دُرر ج۱ ص ۵۱۶

 

… ما شاد و خوشحال می شویم که فلان کار، فلان معامله و امثال اینها درست شد و محزون می شویم که فلان مساله و آن خرید درست نشد؛ اینها مال مؤمـن نیست، یعنی وصف مومن نیست. اگر مومـن واقعی باشد، سرور و شادیش فقـط به این است که پروردگارش را اطــاعت کرده است و خوشحال می شود، اگر به گناه مبتلا شد، محزون می شود.

این طاعتی که ما می کنیم و می گوییم، سبحــان الله، یعنی اینها مناسب حــق نیست، درنتیجــه عجب به سراغ انسان نمی آید؛ اینـــکه در تسبیــح خـدای متعــال می گوییـم سبحــــان الله، یعنی از این طـاعت من، خدا منــزه است؛ از همه چـیز منـزه است. خدا این عالـم و آسمـان و زمین را خلــق کرده که حتی یک برگ کوچک هم حساب دارد، آنوقت این چیـزها چگونه مناسبش خواهد بود…

الحمــد لله یعنی حمد مخصوص خداست، هر چه خوب است خدا خواسته خوب شود، پس مــال خداست؛ خـدا بنا باشد کسی را به جــوار خودش راه بدهد، این نه بـرای این است که عملش منـاسب بوده، بلکه به فضــلش این کار را می کند.

این بیان، هم ازحضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، هست و هم از حضرت امیرمومنان صلوات الله علیه: ما عبـدناک حـق عبـادتک و ما عــرفناک حــق معرفتک؛ ما آنکه حــق عبــادت توست بجـا نیـاوردیم و آنـچه که حـق معــرفت توست، نشنـاختیم تــو را. با این وصف دیگر چه عُجبــی؟!

آن تسبیح که می گوییم الله اکبـــر، یعنی خدا بزرگــتر است، یعنی بزرگتر از این است که توصیـف شود؛ الحمــد لله یعنی هر چه حمــد و ستایش برای هر چه بکنید، این حمـد، مال خداست و بـرای اوست؛ متوجه باشیم که این عمل زمینه ساز می شود که فضـــل خدای متعال، شامــل حـال بشود.