شرح حال

بسم الله الرحمن الرَّحیم


حضرت آیت الله محمد شجاعی در شهریور۱۳۲۰ هجری شمسی در یکی از توابع شهر زنجان در خانواده روحانی متولد شدند. پدر ایشان که به حاج شیخ میرزا علی (ره) معروف بود، یکی از روحانیون معتبر و مورد وثوق مردم بودند و در زهد و تقوی و طهارت و سادگی کم نظیر و در حسن خلق و صبوری بی بدیل.



زندگی ایشان توأما در راه تبلیغ قرآن و شریعت و ترویج مبانی دینی می گذشت که بطور پیوسته در مناطق محروم و روستاهای اطراف که نیازهای بیشتری احساس می شد، حاضر می شدند و با زبان ساده و گویایی به انجام وظیفه می پرداختند.
سخنان و وعظ حاج میرزا علی بسیار در مردم تأثیرگذار بوده که حکایت از التزام عملی به شریعت و ظهور و بروز آن در رفتار و کردار ایشان داشت. گواه این سخن، شهادت پیرمردانی است که هنوز در آن دیار زندگی می کنند و تنها با شنیدن نام ایشان لب به سخن می گشایند.
حاج شیخ میرزا علی در یکی از سفرهایی که برای تبلیغ و ترویج دین حق انجام می شد به سال ۱۳۴۶ هجری

شمسی به حق پیوستند و در جوار رحمت رحمانی جای گرفتند رحمه الله تعالی علیه.
حاج میرزا علی صاحب اولاد متعددی شدند، ولی فقط یکی از آنها باقی ماند، تا میراث دار طهارت و پاکی پدر و باقی دین حق و معارف ربوبی گشته و ادامه دهنده اکمل اجداد خود گردد.

حضرت آیت الله استاد محمد شجاعى قدس سره الشریف ، چون عضوى از منظومهٔ خورشیدى عالمان، در همان آغاز طفولیت، آثار استادى و فرزانگى بر چهره داشت و چشم هاى باطن بین را به فردایى درخشنده در عرضهٔ ایمان و اجتهاد و مجاهده نوید می داد.

تحصیلات ابتدایی را در زادگاه به سرانجام رساند و پس از آن بی درنگ، به سال ١٣٣١ هجری شمسى، راه اکتساب علوم آل محمد (ص) را، در حوزهٔ علمیه ى زنجان در پیش گرفت. مقدمات حوزوى و نیز … در همان جا آموخت و از لمعات آن، توشه هاى نور بر گرفت و براى شناخت قوانین اصول فقه، کتاب قوانین در اصول را آموخت و سپس آموختن منظومتین مرحوم سبزوارى را بابى براى ورود به کهکشان زیباى حکمت الهى قرار داد. حضرت استاد آیت الله محمد شجاعى به سال ١٣٣۵ هجرى شمسى، از گوشه هاى حجرات حوزهٔ علمیه زنجان ،به سرزمین دانش و تقوا،قم ، هجرت کردند، سرزمینى که آشنایى با بزرگان عرصه علم و اجتهاد و فلسفه و عرفان و استفاده از آنان از مهم ترین برکات آن بود. در همان جا رسایل آموخت و رسالت علم اندوزى را به کمال رساند. و مکاسب فرا گرفت و تقوا و دانش کسب کرد و کفایه را در خود به کفایت به اندکى از زندگى دینا بدل ساخت. آنگاه از دروازه هاى متون نوشته شده خارج گردید و خود را به باب شهر درس خارج از اصول فقه فقیهى اصولى و عارفى فیلسوف حضرت امام خمینى (ره)، رساند تا او را به اصولی ترین مبانى علم اصول فقه رهنمون گرداند و هم فروع را نزد وی روشن و آشکار سازد.

همزمان، تلمذ در محضر فقهى حضرت آیت الله العظمى محقق داماد (ره) و شرکت در درس خارج فقه ایشان، راه استنباط احکام شرعى و اجتهاد را براى او هموار نمود. علاوه بر این بهره هاى مقطعى ایشان از درس هاى خارج فقه و اصول برخى از آیات عظام چون ابرهاى عابر بهارى او را نه سیراب ،بلکه غرق در فراوانى فهم نمود. اما بهره هایى که از مائدهٔ آسمانى حضرت علامه طباطبایى (ره) برگرفت، غذاى روح سالیان او را رغم زد و او را به شاگرد ممتاز و مخصوص علامه ى طباطبایى(ره) بدل ساخت. آموختن فلسفه، شفا یافتن از حکمت الهى سینوى در درس شفا و سفر از خویش به خدا، همراه با خلق، در درس اسفار صدرا با حضور در کلاس هاى درس عمومى، و بهره مندى از خلوت آکنده از اسرار درس هاى خصوصى حضرت علامه ( ره) گوشه هایى از این خوشه چینى معنوى از بوستان علم و حکمت بود.

ارتباط علمی و معنوی تنگاتنگ میان استادی علامه و شاگردی عالم، او را در شمار نزدیکان حضرت علامه طباطبایی در آورده بود، تا آنجا که همهٔ رساله های دست نویس علامه را که مزین به دست خط نورانی ایشان بود و استنساخ آنها را به بعضی از شاگردانشان اجازه می دادند، استنساخ نمود و این افتخار را هم نصیب خود داشت.

حضرت استاد آیت الله شجاعی نیز در زمرهٔ پارسایانی بود که فقر شدید دوران جوانی نه تنها مخل علم آموزی و تهذیب او نگردید، بلکه ارادهٔ او را در طی طریق تقوی و دانش صد چندان نمود. او، که گاه از شدت فقر، استطاعت خرید حتی یک قرص نان سنگک ۴ ریالی را هم نداشت و سه سال تمام در نهایت فقر، از نان سیر نگشت، با تمامی این مشقات لحظه ای از آموختن نیاسود.

این عالم فرزانه از زمره اوتادی است که به عینه علم را با عمل و جهاد را با اجتهاد درآمیخت. او که فضای فاسد رژیم ستم شاهی را مخل مبانی شریعت و معاند با احکام نورانی اسلام می دید، بر اساس آنچه از تفکر ناب محمدی (ص) حضرت امام (ره) آموخته بود، در اوج خفقان رژیم طاغوت، در خلال مباحث اخلاقی و دینی خود به طرح اعتراضات سیاسی نیز می پرداخت و به همین دلیل توسط ساواک زنجان مکرراً مورد مواخذه و سوال و جواب و تهدید قرار می گرفت ولیکن به کار خود ادامه می داد. تا اینکه در سال ۱۳۵۱ هجری شمسی توسط مامورانی که از ساواک تهران آمده بودند با کمک ساواک زنجان دستگیر و دو شبانه روز به دست ماموران اعزامی از تهران در شهربانی زنجان مورد آزار و شکنجه بسیار سخت قرار گرفت و سپس، بعد از دو روز، به ساواک تهران منتقل گردید و دو ماه در کمیتهٔ ضد خرابکاری که کمیته مشترک ساواک و شهربانی بود به جهت فعالیت های گوناگون علیه رژیم، به صورت شدید و خطرناکی آزار و شکنجه شد.

او در این ایام مصداق آیهٔ کریمهٔ « و اوذوا فی سبیلی …» بود.

بعد از قریب به ۱ سال دیگر در زندان قصر تحت مراقبت شدید زندانی بود و تنها با توکل کامل به خدای متعال و انقطاع از ما سوی الله و توسل به حضرات معصومین سلام الله علیهم اجمعین خصوصا درآویختن دامان حضرت ثامن الحجج، علی بن موسی الرضا، صلوات الله و سلامه علیه، توانست از مهلکهٔ رژیم طاغوت جان به سلامت به در برد و سایهٔ پر بار خود را بر سر مشتاقان توحید و حکمت و تهذیب حفظ نماید. ادامهٔ راه جهاد و اجتهاد و دغدغهٔ اصلاح جامعه، بعد از مدتی مجدداً به سال ۱۳۵۴ او را در چنگال خون آلود ساواک انداخت و بار دیگر در زندان اوین فصلی از شکنجه های طاغت فرسا را بر جسم مهذب او روا داشت. اما پس از چند ماه باز با عنایات خاصهٔ ربوبی و توجهات مخصوص حضرات معصومین صلوات الله علیهم اجمعین از زندان رژیم آزاد گردید.

با به ثمر نشستن نهال انقلاب اسلامی ایران، حضرت استاد، که عرصهٔ سیاست هم برای او میدان عبودیت و بندگی خدا و خدمت به خلق بود، نمایندگی مردم زنجان را با اصرار زیاد خود مردم آن دیار در دورهٔ اول مجلس شورای اسلامی پذیرفتند، اما چندی نگذشت که به دلیل شدت کسالات به جا مانده از دوران زندان، از این سمت استعفا نموده و از آن پس، با اقامت در تهران، با تشکیل جلسات درس و بحث در باب تزکیه و خودسازی، تفسیر و معارف قرآنی دیگر، راه را بر جویندگانی بسیار، هموار ساختند.

جلسات عمومی و خصوصی درسها و مباحث عرفانی، تفسیری و معارفی استاد در دو دههٔ ۴۰ و ۵۰ شمسی در زنجان و سه دههٔ ۶۰ و ۷۰ و ۸۰ شمسی در تهران بی شک گواراترین سرچشمه های زلال حکمت و عمل را در کام طالبین جویندگان معرفت روا داشته است که ثمرهٔ آن شاگردان و بهره مندان زیاد از این محافل است.

ابداعات و ابتکارات زیبا و موثر عرفانی و معارفی همراه با استدلالات و براهین قوی و تحلیل های مخصوص در استفاده از آیات قرآن کریم و روایات و ادعیهٔ معصومین، سلام الله علیهم اجمعین، در مباحث خودسازی و تزکیهٔ النفس، تفسیر و معارف حقهٔ الهیه، شیوهٔ منحصر به فرد این استاد عالیقدر است.

آنچه در شرح زندگانی ایشان نباید مغفول بماند، این است که ایشان نیز درست مانند استاد خود، حضرت علامه طباطبایی، در تمام پیشرفت های علمی و عرفانی، خود را مرهون فداکاری ها و زحمات همسر فداکار خود می دانند و وجود چنین همسری را از تفضلات حضرت حق برمیشمرند.

حاصل عمر با برکت ایشان در عرصهٔ علم و عمل تاکنون آثار ارزشمندی را به جا نهاده که این گنجینهٔ گرانبها شامل آثار زیر است:

۱ـ مقالات، سه جلد، چاپ از انتشارات سروش

۲ـ معاد یا بازگشت به سوی خدا، دو جلد، چاپ شرکت انتشار

۳ـ انسان و خلافت الهی، یک جلد

۴ـ اسماء حسنی، یک جلد، چاپ از انتشارات سروش

۵ـ پنچ رساله، یک جلد، چاپ از مرکز مطالعات بنیادین خاورمیانه

۶ـ بقیه الله، یک جلد، انتشارات سروش

۷ـ ضیافت حقیقی، انتشارات سروش

۸ـ چراغ هدایت، انتشارات سروش

۹ـ رسالهٔ محبت، انتشارات سروش

۱۰ـ کیمیای وصال، انتشارات سروش

۱۱ـ خواب و نشان های آن، یک جلد، انتشارات اندیشه جوان

۱۲ـ بازگشت به هستی، یک جلد، انتشارات اندیشه جوان

۱۳ـ عروج روح، یک جلد، انتشارات اندیشه جوان

۱۴ـ قیام قیامت، یک جلد، انتشارات اندیشه جوان

۱۵ـ مواقف حشر، یک جلد، انتشارات اندیشه جوان

۱۶ـ تجسم عمل و شفاعت، یک جلد، انتشارات اندیشه جوان

۱۷ـ مرگ تا قیامت، یک جلد، انتشارات اندیشه جوان

۱۸ـ ملائکه، یک جلد

۱۹ـ دروس تزکیه در چند جلد

۲۰ـ گنجینه هایی از معارف که به چاپ خواهد رسید.

و نهایتا روح پر فتوح حضرت استاد در ۱۶ ربیع الاول ۱۴۳۷ برابر با ۷ دی ۱۳۹۴ هـ ش از عالم سفلی به ملکوت اعلی می پیوندد.