همت

حکم ۱۴

بسم الله الرحمن الرحیم

از حِکم نورانی حضرت امیر مؤمنان صلوات الله و سلامه علیه
در محضر آیت الله استاد محمد شجاعی مدظله العالی

« اِجعَـل هَمَّکَ لِمَعـادِکَ تُصلِـــح »
همّت را مخصوص معادت قرار بده تا صالح باشی، تا در صلاح باشی.
غررالحکم ج۱ ص۳۶

مجموعــا به وجــود خودتــــان خوب دقــت کنید که هــمّ شما بـر چیست؟ هـــمّو غــــمّ شما در ۲۴ سـاعت چیسـت؟

اگر همّو غمّتان آخــرت است، امیـد هست و اگر نیست، امیدی نیست. خوب بررسی کنید و سعـی کنید اشتبـاه نکنید، نفسِ شما با کیــد خفــی شیطان خودتــان، شما را فریب ندهد.

هــمّو غــمّ شما به چه مصروف است؟ ناراحتی تـان از چیست؟ غصه هاتــان از چیست؟ اگر دیدید معــاد است، آخرت است، در راه صلاح و اصــلاح هستید. اما آن چیزی که برای آن شب و روز سعی می کنید، بود و نبود آن شمــا را ناراحت می کند، غیر خــدا، غیر آخـــرت است ولو برای آخـرت قدمهـایی بر می دارید، حتمـا راه صلاح نیست، شما در راه نجات نیستید.

اگر یک وقتــی به راه افتادید، واضـح و روشــن شد همّ و غمّ شمــا آن ســو است، حاکــم بر وجود شما چــیز دیگر است، گذشتــه شما، شما را محــزون کرده که چــه کرده اید و جبـــران می کنید، وقتی اینطــور بود بدانید راه امیــدی هست؛ اینجور آدمها به دنیــا هـم می پردازند، شبیـه کسـی است که به کــاری در حاشیــه می پردازد.

درسوره مبارکه « ص » آیه ۲۶ از حضرت داود علیه السلام ذکــری می فرماید؛ می فرماید: بنده اَوّاب مــن بود، ای داود تــو را در زمین خلیفــه قرار دادیم، بین مــردم با حــق حکم کــن؛ از هــوی تبعیّـت نکــن که تـو را از راه حــق منحــرف می کند.

به اندازه ای که انســان از هـوی تبعیـت کرد اگر چه کـم، از راه گمـراه شده است، هر چـه بیشتر باشد به همـان اندازه از راه حـق منحرف شده است. ایـن خیلی تکـان دهنده است اگر انســان دقت بکند و اگر تشریح بشود، تفسیر بشود، بیشتر می فهمد؛ اگر مـا به خودمان تطبیـق بکنیم که چقـدر تبعیت از هوی است، می شود سخت نگران نباشد؟ پیر نشود؟ می شود خوش باشد؟!

دنبالش می فرماید: حقیقت ایـن است آنها که از راه خـدا گمراه می شوند، برای آنها عـذاب شدید است چون یوم حســاب را فراموش کرده اند. آنحرفهای عوام را بیــاد بیاورید و این آیـه را نیـز دقت کنید؛ عوام آن است که قــرآن را خوب نمی فهمد. آیا می شود این آیـه را طور دیگری معنی کرد؟ آیـا می شود گفت، آنها که از راه خــدا منحرف شدند، خدا ارحم الراحمین است؟

شنیده اید کرکس، بانگ مرغان را در می آورد تا مرغها را جمع کند؛ این را مولوی می گوید:

معرفتهـــای تــو چــون بانگ سفیــــر
بانـگ  مرغــاناست  اما    مــرغ گیــر

صـد  هزاران  مـرغ  آن  ره زده است
مـرغ غَـــــرّه کــاشنایی  آمــدهاست

در هـــوا چــو نبشنود بانـگ  سفیـــر
از هـــوا آیــد شــود اینجــــا اسیــــــر

در اصول کافــی باب فضـــل قرآن، امام باقــر علیه السلام از حضرت رسـول اکـرم صلی الله علیه و آله و سلّم، روایتی را نقــل می فرمایند: إنـی لَاَعجبُ کیـفَ لا اَشیبُ اذا قَـرأتُ القران؛ برای من تعجــب آور است که چگونه می شود مـن پیــر نشوم وقتی قـــرآن می خوانم. و در روایت دیگر هست که سوره هــود و واقعــه … مرا پیر کرد.

انسان اگر در حدّ خودش قرآن را بفهمد فریـــادش بلنــد می شود، اگر خودش را با آن تطبیق بکند کمــا اینکه اهلــش ایــن چنیـن هستند.

 

حکم ۸

 بسم الله الرحمن الرحیم

از حکمت های حضرت امیرمؤمنان صلوات الله و سلامه علیه
در محضر آیت الله استاد محمد شجاعی (مد ظله العالی)

« یَنبَغی للعاقِلِ اَن یُحصِیَ علی نَفسه مَساویَـها فی الدّین و الرّای و اَلاخلاقِ وَ اَلأَدبِ لِیَجمَعَ ذلکَ فی صَدره اَو فی کتابٍ وَ یَعمَـل فی اِذالَتِـها »

کسی که عاقل باشد باید این چنین برنامه ایی داشته باشد برای خود، بدی های خود را برای خود بشمارد، احصاء کند، بدی هایی که در دین دارد، بدی هایی که در نظر و رأی و اظهار نظر کردن، دارد، بدی هایی که در اخلاق دارد، بدی هایی که در ادب با خدا و خلق، حضرات انبیاء و اولیاء دارد، همه اشکالات و نقایص در خصوص این مسائل را احصاء کند پیش خود و سینه خود، نزد خود جمع کند چه بدی هایی دارد؛ و اگر می بیند ممکن است فراموش شود در یک نوشته ای و دفتری بنویسد؛ آن وقت اینها را که شمرد و جمع کرد در سینه اش یا در دفتری نوشت، بعد شروع کند به سعی و عمل و زایل کردن آن بدی ها. در این باب کار کند تا آن اشکالات و بدی ها را از خود برطرف نماید.
این کار برای همه ما و شما لازم است و تا حالا نکرده ایم؛ اگر کسی بخواهد خود را اصلاح کند، توجیه نکند، خود را فریب ندهد؛ اگر این سعی و تلاش را علی الاتصال داشته باشد و متصل گرفتاریها و بدی های خود را به یاد بیاورد و سعی کند آنها را برطرف کند، طبعاً از بین می رود و آنوقت انسان اصلاح می شود.
از خدا توفیق بخواهید این کار را شروع کنید؛ کار عاقلان آنها که عقلشان خوب کار می کند، این است. یک روز و دو روز نیست، متصل باید صورت گیرد؛ چون انسان در هر بررسی، بدی های جدیدی از خودش را متوجه می شود. ممکن است در یک بررسی بخشی را متوجه شود و خیلی را نه، در دفعه دوم چیزهای جدیدی می فهمد و احصاء می کند و برطرف می کند و باز در بررسی های بعدی … این راه و روش کسانی است که خود را می خواهند اصلاح کنند.
ادب با خدا و اوصیاء و انبیاء و با مخلوق؛ با خدا بودن همیشه آداب دارد؛ با خدا صحبت کردن، راز و نیاز کردن آداب دارد، با حضرات اولیاء و معصومین صلوات الله علیهم اجمعین، زیارت کردن، خطابات، آداب دارد. با بندگان خدا هم همینطور، هر شخصی و مؤمنی یک آدابی در برابر برادران ایمانی دارد؛ با فقراء مؤمنین، با مؤمنین جاهل، با مؤمنین گناهکار، همه آداب دارد؛ آدابی با راهنمایان دینی دارد، مرشدان دینی و ولیّ مرشد صالح، اینها همه آداب خاص خود را دارد.

از خــدا جــوییم توفیـــــق ادب
بی ادب محروم ماند از لطف رب

همتی داشتید، خواستید راه عاقلان را طی کنید، این را بصورت جدی عمل کنید و این موقوف است به یک علم و شناخت محکم از راه و روشی که خدای متعال در این ابواب فرموده است.