بازگشت

بازگشت به هستی

بسم الله الرحمن الرحیم

کتاب بازگشت به هستی

آیت الله استاد محمد شجاعی

تنظیم و نگارش: محمد رضا کاشفی

چاپ انتشارات اندیشه جوان

چاپ اول سال ۱۳۸۲

فهرست:

پیشگفتار

مقدمه

فرجام اندیشی

فواید فرجام اندیشی

فرجام اندیشی در آیات و روایات

فرجام شناسی

قرآن و فرجام شناسی

فرجام تمامی کارها به سوی خدا و از آن خدا است

در یک نگاه کلی انسان ها یا بد فرجام اند یا نیک فرجام

تأثیر تلاش انسانها در خوش فرجامی و بدفرجامی

آخرت و قیامت ظرف بروز و ظهور فرجامها

نظام آخرت برتر از نظام دنیوی است

آخرت باوری از ارکان ایمان است

انسان و آخرت

ویژگی های این درس ها

نظر

چند نکته

تشکر بایسته

دفتر اول: معاد

مدخل

عمومیت معاد

تسبیح هستی و شمول معاد

معنی تسبیح

خلقت، تسویه، تقدیر و هدایت موجودات

تسبیح همه وجود در آیات و روایات

کلیت معاد و اصول حاکم بر هستی

بازگشت انسان

ربوبیت خداوند

بازگشت به سوی خدا بالقاء اسمای الهی

نقش اسماء در تربیت خلقت

تحلیلی کوتاه از اسمای حسنای خداوند

چرایی تفاوت رویارویی با خدا

معاد انسان و دو اصل بقا و حرکت

لزوم تحول روح و جسم انسان

تحول بدن

دو نکته

تحول روح

چکیده

هبوط انسان


بسم الله الرحمن الرحیم

…  « پس شیـطان، آدم و زوج او را با وسـوسه بر آنهـا و خوردن از شجره، از بهشت و از آنــچه در آن بودند بیـرون آورد، و به آنــها گفتیم از این مقـام فـرود آیید در حـالی که بعضی از شما دشمن بعضی دیگــر هستید، و برای شما در زمیــن تا وقتی معیّــن استقرار و متــاعی خواهد بود. پس در ایـن هنگام آدم از پروردگارش کلمــاتی تــلّقی نمود که در نتیجـه آن خــدا بر او عطف نظــر نمود و او تــوبه کرد و تــوبه اش مورد قبــول خدا شد که خــدا صــاحب عطـــف و تــوبه پذیر و دارای رحـمت است. گفتیم به آنـها که همه از این مقام فـرود آیید و هــدایتی از جانب مــن بسوی شما مــی آید که راه بازگشت را به شما نشــان خواهد داد و کسانــی که از هــدایت مـن تبعیـّت کنند، خوف و انــدوهی برای آنــان نخواهد بود و آنان که کفــر ورزیده و آیــات هــدایت مـا را تکذیب کنند، آنها اصحـاب آتــش بـوده و بــرای همیشه در آن خواهند بود».
(ترجمه آیات ۳۶ تا ۳۹ سوره مبارکه بقره)

تــامّل در این آیــات و اشارات بیانگر یک جـــریان تکوینــی است و ایـــن حـقیقت را روشـــــن می کند که در اثنای هــبوط انسان از جـوار قـرب حــق بسوی دنیا، عنــایتی از جــانب خــدای متعال شده و فرصتی عــطا گردیده و بــاب بازگشت بـــاز گذاشته شده و راه آن نیــز ارائـــــه گشته است تا هــر کـه خواهد از این فرصت استفــاده نــموده و از طــریقی که در اختیـــار اوست بــه آنچـه از دست داده و بــلکه به بــالاتر از آن نیـز نـــــایل آید.
و در بیانــی دیگر، یــــوسفِ انسان در چـــاهِ ظلمانیِ مــادّه بلحاظ  لـغزشی که پیش آمـــده، افتاده و محبـوس گشته و در این بیـن، فــرصتی بسیار محدود در اختیــار او قــرار داده شده و ریسمانـی از بــالا بسوی او در چــاه آمده است تـا فرصت تمــام نشده دست به آن ریسمـــــان زند و نجـــــات یابد. این وقـت و فرصت، بــرای اینست و بــس.

یوسفـــــا   آمد  رَسَــن  در  زن تــو دست
از رَسَـن غــافل  مشـو بیگه شــده است

حمـــــدُ  لله  کایــــن  رَسَــــــن  آویختنــد
فضـــــل  و   رحمــت  را  بهـــم   آمیختند

در  رَسَن   زن  دست  و  بیرون  رو  زچـاه
تـــــا  ببینـــی   بــــــارگـاه   پـــــــادشـاه

تــــا  ببینــی  عـــــالم جــــــان  جــــــدید
عــــــالمی  بــــس  آشکـــــار  و  نــا پدید

این جهــانِ نیست  جون هستــــان شده
و  آن جهــــان هست  بس پنهــــان شده

( دفتر دوّم مثنوی )

از بیانات آیت الله استاد محمد شجاعی مدظله العالی ۱۳۶۸