آیت الله محمد شجاعی

بازگشت به هستی

بسم الله الرحمن الرحیم

کتاب بازگشت به هستی

آیت الله استاد محمد شجاعی

تنظیم و نگارش: محمد رضا کاشفی

چاپ انتشارات اندیشه جوان

چاپ اول سال ۱۳۸۲

فهرست:

پیشگفتار

مقدمه

فرجام اندیشی

فواید فرجام اندیشی

فرجام اندیشی در آیات و روایات

فرجام شناسی

قرآن و فرجام شناسی

فرجام تمامی کارها به سوی خدا و از آن خدا است

در یک نگاه کلی انسان ها یا بد فرجام اند یا نیک فرجام

تأثیر تلاش انسانها در خوش فرجامی و بدفرجامی

آخرت و قیامت ظرف بروز و ظهور فرجامها

نظام آخرت برتر از نظام دنیوی است

آخرت باوری از ارکان ایمان است

انسان و آخرت

ویژگی های این درس ها

نظر

چند نکته

تشکر بایسته

دفتر اول: معاد

مدخل

عمومیت معاد

تسبیح هستی و شمول معاد

معنی تسبیح

خلقت، تسویه، تقدیر و هدایت موجودات

تسبیح همه وجود در آیات و روایات

کلیت معاد و اصول حاکم بر هستی

بازگشت انسان

ربوبیت خداوند

بازگشت به سوی خدا بالقاء اسمای الهی

نقش اسماء در تربیت خلقت

تحلیلی کوتاه از اسمای حسنای خداوند

چرایی تفاوت رویارویی با خدا

معاد انسان و دو اصل بقا و حرکت

لزوم تحول روح و جسم انسان

تحول بدن

دو نکته

تحول روح

چکیده

عهد الست

بسم الله الرحمن الرحیم

🌺 در « عالم اَلست » یا «روز ازل » که موطن قرب و حضور است، انسان با شهود وجه کریم ربوبی ، و جمال و جلال بی نهایت او ، به نحوی که در وهم نگنجد، و در تصور نیاید، مجذوب وجه او و جمال و جلال او شد و عشق بر انسان حاکم گشت.

🔹به اقتضای عشق و انجذاب سخت، و به حکم غلیان محبّت و هیمان آن، به زبان آمد و عشق خود را اظهار کرد و گفت:

🔹معبود من!
تویی محبوب من؛ مذکور من؛ مطلوب من؛ و مطاع من.
در حالی که سخت مجذوب بود گفت:
معبود من!
با تو عهد می کنم که غیر تو را نخواهم؛ غیر تو را یاد نکنم؛ غیر تو را طلب نکنم؛ غیر تو را اطاعت نبرم؛ و در این راه هر سختی را به جان می خرم و به عهد خود وفا می کنم.

🔹و گفت:
چگونه می شود از تو روی برگردانم؟ دل به غیر تو بدهم؟ غیر تو را یاد کنم؟ غیر تو را طلب کنم؟ و از غیر تو اطاعت کنم ؟

🔹به حکم عشق و جوشش آن متذکّر این شد که نکند استغنای جناب معبود پیش آید و او را کنار بزند و به آنچه در وهم نگنجد گرفتار آید؟!

🔹لذا گفت: پروردگار من!
با تضرّع و فقر از تو می خواهم به بندگی خود، قبولم بفرمایی؛ از جوار خود دورم نگردانی؛ محرومم نکنی؛ به آتش فراق خود گرفتارم نسازی؛ و به آتش سخط خود عقوبتم نفرمایی و مرا در جهنّمِ طرد خود قرارم ندهی.

🔹آنچه در دل مضطرب و پریشان و در دل خائف و نگران داشت به زبان آورد و به تضرّع پرداخت که تفصیل گفتنی های آن مجال مناسب خود را می طلبد آنهم گفتنی های آن و ناگفتنی ها هم ناگفتنی است و اهل آن را می خواهد و رسیدنی های آن هم مخصوص صاحبان آن است…

#عالمالست #ذرمیثاق #روزازل #موطنقرب #وجهکریم #جمالجلال #عشق #انجذاب #محبوب #وفایعهد #طلب #معبود #استغنایحق #رب #قالوابلی #آیتالله_شجاعی (ره)

از تقریرات و اشارات حضرت علامه محمد شجاعی (ره)

مباحث توحیدی ۵

اصل توحید به معنی کلمه یافتنی است.

بیانات حضرت آیت الله محمد شجاعی (ره)
سال ۱۳۶۵ هجری شمسی

ششمین سال ارتحال

برنامه ای به مناسبت ششمین سال ارتحال ملکوتی حضرت آیت الله محمد شجاعی

مراسم بزرگداشت رحلت حضرت استاد هر سال در تاریخ ۱۶ ربیع الاول از طرف بیت حضرت استاد برگزار می گردید ولی با توجه به شرایط و شیوع بیماری برگزاری مراسم سالگرد در سال ۱۴۰۰ امکان پذیر نخواهد بود.

امواج چشم

بسم الله الرحمن الرحیم

اشعه و انواری یا امواجی از چشم ساطع می شود که در واقع آن قدرتی است و کمالی است. اما با توجه به شخص مورد نظر، اگر از دید توحیدی برخوردار باشد و انسان موحدّی باشد، از این قدرت در جهت درست استفاده می شود و حتی نهایتا نفوذ آن، حجابها را کنار می زند و حقایق پشت پرده را می بیند. برعکس کسی که موحّد نیست و مشرک است و یا قدرت روحی قوی برای کنترل در جهت صحیح آن ندارد، اثرات سوء امواج چشم، اثر می کند بر دیگران.
اصل این نفوذ از طریق چشم، از دل و قلب سرچشمه می گیرد. کسی که می ترسد اثر سوئی از طریق چشم بر دیگران بگذارد، با گفتن ذکر« ما شاء الله لاحول و لا قوه الا بالله » اثر آن را خنثی می کند.

ازتذکرات آیت الله محمد شجاعی ۱۲ ماه مبارک رمضان ۱۳۶۷

قرآن حجت است

بسم الله الرحمن الرحیم

موازین، شب و روز برای من و شما قرآن است؛ نه کشف، نه خواب، نه رفتار ظاهری و نه … هیچ کدام حجت نیست.
روی احتمالات نمی توان بنا نهاد؛ مکشوفات زیادی می شود که مثلا شما در فلان مقام هستید؛ از کجا معلوم از پایه خراب نباشد این مکشوفات.
حجت قرآن است، روایات و رفتار و گفتار معصوم علیهم السلام(حجت است).

از تذکرات معظم له ۱۳۶۷

معاد جلد ۲

بسم الله الرحمن الرحیم

 

آیت الله استاد محمد شجاعی

چاپ شرکت سهامی انتشار

چاپ اول سال ۱۳۶۳

تلفن مرکز پخش شرکت سهامی انتشار : ۰۲۱۳۳۱۱۴۰۴۴

۰۲۱۳۳۹۰۴۵۹۲

۰۲۱۳۳۹۷۸۸۶۸

 

گزیده فهرست:

بخش اول:

تمثل و تجسم برزخی اعمال …

چهره ی دنیوی اعمال …

مراتب باطن یا درون ما …

بخش دوم:

مسئله زمان در برزخ …

قوه فعلیت …

ماده در حرکت دائم …

حقایق سیال …

آشنایی اجمالی با دگرگونی های برزخی …

بخش سوم:

خصوصیات برزخ و عوالم دیگر …

آرزوی مجرمین و منحرفین در برزخ …

بخش چهارم:

مشاهده ی برزخ و برزخیان …

مراتب حیات …

محدودیت شعور و ادراک انسان در مرتبه ی نازله ی حیات …

بخش پنجم:

گذر از برزخ در دنیا …

آیات قرآن چه میگویند؟

اشاراتی از روایات …

گذشتن از برزخ منافاتی با حضور در آنها ندارد …

 

کتاب معاد یا بازگشت به سوی خدا جلد دوم

آیت الله استاد محمد شجاعی

چاپ شرکت سهامی انتشار

چاپ اول سال ۱۳۶۳

تلفن مرکز پخش شرکت سهامی انتشار : ۰۲۱۳۳۱۱۴۰۴۴

۰۲۱۳۳۹۰۴۵۹۲

۰۲۱۳۳۹۷۸۸۶۸

 

گزیده فهرست:

بخش اول:

تمثل و تجسم برزخی اعمال …

چهره ی دنیوی اعمال …

مراتب باطن یا درون ما …

بخش دوم:

مسئله زمان در برزخ …

قوه فعلیت …

ماده در حرکت دائم …

حقایق سیال …

آشنایی اجمالی با دگرگونی های برزخی …

بخش سوم:

خصوصیات برزخ و عوالم دیگر …

آرزوی مجرمین و منحرفین در برزخ …

بخش چهارم:

مشاهده ی برزخ و برزخیان …

مراتب حیات …

محدودیت شعور و ادراک انسان در مرتبه ی نازله ی حیات …

بخش پنجم:

گذر از برزخ در دنیا …

آیات قرآن چه میگویند؟

اشاراتی از روایات …

گذشتن از برزخ منافاتی با حضور در آنها ندارد …

 

[/vc_column_text][/vc_column][/vc_row]

 

کتاب معاد یا بازگشت به سوی خدا جلد دوم

آیت الله استاد محمد شجاعی

چاپ شرکت سهامی انتشار

چاپ اول سال ۱۳۶۳

تلفن مرکز پخش شرکت سهامی انتشار : ۰۲۱۳۳۱۱۴۰۴۴

۰۲۱۳۳۹۰۴۵۹۲

۰۲۱۳۳۹۷۸۸۶۸

 

گزیده فهرست:

بخش اول:

تمثل و تجسم برزخی اعمال …

چهره ی دنیوی اعمال …

مراتب باطن یا درون ما …

بخش دوم:

مسئله زمان در برزخ …

قوه فعلیت …

ماده در حرکت دائم …

حقایق سیال …

آشنایی اجمالی با دگرگونی های برزخی …

بخش سوم:

خصوصیات برزخ و عوالم دیگر …

آرزوی مجرمین و منحرفین در برزخ …

بخش چهارم:

مشاهده ی برزخ و برزخیان …

مراتب حیات …

محدودیت شعور و ادراک انسان در مرتبه ی نازله ی حیات …

بخش پنجم:

گذر از برزخ در دنیا …

آیات قرآن چه میگویند؟

اشاراتی از روایات …

گذشتن از برزخ منافاتی با حضور در آنها ندارد …

 

[/vc_column_text][/vc_column][/vc_row]

پنج رساله

بسم الله الرحمن الرحیم


کتاب پنج رساله نوشته حضرت آیت الله استاد محمد شجاعی

رساله اول : عقل های کاذب
فصل اول: نسبت بین روح و دل و مشاعر
فصل دوم: نسبت بین دل و مشاعر
فصل سوم: ظهور خصوصیات دل در مشاعر
فصل چهارم: خصوصیات بد و مرض ها و آفت های دل و ظهور آنها درعقل و آثار آن
فصل پنجم: خصوصیات بد، یا مرض ها و آفت ها از نظر قرآن

رساله دوم :  چند واقعیت غیرقابل انکار

رساله سوم :  دل و ماجرای آن

رساله چهارم: صدق توحیدی و عبودی
فصل اول: صدق چیست؟
فصل دوم: صدق توحیدی و عبودی
فصل سوم: در پیشگاه خدا روی صدق توحیدی و عبودی حساب می شود

رساله پنجم : نکته هایی در تشابه کلام و رؤیا

گزیده ایی از کتاب پنج رساله:
……….

از جمله موضوعاتی که می بایست به صورت جدی و مداوم مورد تحقیق و بررسی و مورد تعمق و تفکر و نتیجه گیری قرار می گرفت، و متأسفانه چنین نبوده و نیست، موصوع دل انسان و مشاعر اوست.
البته در فلسفه و عرفان، مخصوصا فلسفه و عرفان اسلامی و از جانب فلاسفه و عرفای اسلامی در این باب تحقیقات و بررسی ها، و تعمق ها و تفکرها و نتیجه گیریهای نسبتا مفصل و مبسوطی که مفید و راه گشا هم بوده، با بهره گیری از عقل و استدلال، و ذوق و وجدان، و بالاتر از همه، با استفاده از براهین و انوار قرآنی، و هدایت ها و اشارتهایی که در روایات و دعاهایی که از حضرات معصومین صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین وارد شده به عمل آمده است، و برای آشنایان خوب به این مباحث فلاسفه  و عرفای اسلامی پوشیده نیست.
لکن از یک سو، بهره مند شدن از آنها فقط  برای معدودی از افراد اختصاص داشته و دارد، و اکثر افراد از آنها بی بهره و بی خبرند، و از سوی دیگر، ابعاد زیادی دراین باب در بوته اجمال و ابهام مانده و توضیح داده نشده و یا مورد غفلت قرار گرفته و اصولا مجهول مانده است که توجه به این ابعاد و توضیح اجمال ها و ابهام ها، و بیان آنچه مورد غفلت قرار گرفته است، لازم می باشد.
آن اندازه که ابزار بدنی دل و مشاعر مورد توجه قرار گرفته و تحقیق ها و بررسی ها، وتعمق ها و تفکرها و نتیجه گیریها در خصوص آنها به عمل آمده و در حد خود برای انسانها مفید هم بوده است، خود دل و مشاعــر مورد توجه قرار نگرفته است، در صورتــــــی که می بایست بسیار بسیار بیشتر از ابزار بدنی دل و مشاعر، در خصوص خود دل و مشاعر حساب می شد، زیرا اصل انسان و حقیقت او، و به تعبیری، موجودیت واقعی و شخصیت حقیقی او، و آنچه به عنوان « انسان » در نظام هستی مطرح است، دل انسان و مشاعر اوست، نه ابزار بدنی آنها. 
……….

احکام تکـویـنی 
در همه خلقت و در همه ابعاد و اجزاء آن احکامی که احکام تکوینی است در جریان است. در خصوص دل انسان و مشاعر او نیز چنین است.
به طوری که برای ابزار بدنی دل و مشاعر انسان احکامی در تکوین هست، برای خود دل و مشاعر هم احکامی در تکوین وجود دارد.
به اقتضای همین احکام تکوینی هر چه در دل انسان و مشاعر او پیش آید، اثر مطلوب یا نامطلوب خود را در پی خواهد داشت، و به لحاظ اینکه مشاعر جلوه های دل هستند، اگر در دل چیزی پیش آید، اثر آن چه اثر مطلوب باشد و چه اثر نامطلوب باشد، در خود دل خلاصه نشده و به مشاعر هم سرایت خواهد کرد و با شدت و ضعف و در درجات مختلف در آنها هم به ظهور خواهد رسید، کما اینکه در مشاعر نیز اگر چیزی پیش آید، اثر مطلوب یا نامطلوب آن علاوه بر خود آنها، در دل هم با شدت و ضعف ظاهر خواهد شد و به دل هم سرایت خواهد کرد. همه اینها به اقتضای احکام تکوینی و به حکم تکوین است.
از همین رهگذر، برای هر کدام از ابزار بدنی دل و مشاعر به تناسب خود سلامت خاص و مرض مخصوص هست و برای حال سلامت آن احکامی در تکوین و نیز برای حال مرض آن احکام دیگری در تکوین معین شده است. برای خود دل و مشاعر هم برای هر کدام به تناسب خود، سلامت خاص و مرض مخصوص وجود دارد و برای حال سلامت آن احکامی در تکوین و برای حال مرض آن احکام دیگری در تکوین مقرر گردیده است، آنهم  بسیار وسیع تر، پیچیده تر،اسرارآمیزتر، و عمیق تر از آنچه برای ابزار بدنی آنها هست. ( دقت شود )

……….
کسی که خود را نمی شناسد و از حقایق آن بی خبر است، و حال سلامت و حال مرض خود و احکام تکوینی مربوط به دو حال را نمی داند، آنجا که گرفتار مرض است، متوجه مرض خود و احکام تکوینی تخلف ناپذیر آن نخواهد شد، و بدون اینکه خود بداند از راه درست دور گشته و به راه انحرافی خواهد افتاد و چون خود نمی داند، راه خود را درست هم خواهد پنداشت، زیرا:
وقتی دل انسان و مشاعر او دارای مرض است، مرضی که مخصوص دل و مشاعر است، از درک صحیح باز خواهد ماند و چنانکه باید، حقیقت ها را درک نخواهد کرد، زیرا «درک» به عنوان یک عمل، از اعمال دل و مشاعر است، و با بودن مرض در آنها هرگز این عمل، یعنی « درک » به نحو صحیح تحقق نخواهد یافت و درک، درک ناصحیح و ناسالم  خواهد بود، و اگر خواستی بگو، درک مریض خواهد بود و صاحب درک مریض چنانکه باید به حقیقت ها چنانکه هست نمی رسد و گرفتار فهم ناقص حقیقت ها و آمیختن آنها به باطل ها، یا انکار آنها و روی آوردن به پندارها و افکار و عقاید بی اساس شده و به انحراف ها می افتد، آنهم درهر بابی  به نحوی، و آنهم بدون اینکه خود متوجه باشد، و درحالی که خود را صائب می داند. و این، حکم تکوین و مقتضای احکام  تکوینی  تعیین شده در خلقت است. ( دقت شود )
به طوری که ابزار بدنی دل و مشاعر در صورت پیدایش مرض در آنها نمی توانند عمل خود را چنانکه باید انجام دهند، دل و مشاعر هم چنین است. ( بازدقت شود )

ادامه دارد…

قیام قیامت

بسم الله الرحمن الرحیم

کتاب قیام قیامت

آیت الله استاد محمد شجاعی

تنظیم و نگارش: محمد رضا کاشفی

چاپ انتشارات اندیشه جوان

چاپ اول سال ۱۳۸۳

فهرست:

پیشگفتار

مقدمه

توصیف قیامت در قرآن

گذر و نظر

دفتر سوم: قیام قیامت

نفخ صور

دم الاهی یا کلام خدا

دم یا دمها

نفخ صور اول

استثنا شدگان از حکم نفخ اول

چگونگی نفخ صور اول

نفخ صور دوم

حقیقت نفخه احیاء

قرآن و قیامت

دسته اول

دسته دوم

دسته سوم

چگونگی ظهور روح و بدن درحشر

حقیقت بهشت و جهنم

بهشت یا لقای رب با اسمای رحمت

جهنم یا لقای رب با اسمای غضب

تکامل حشری

اشکالات تکامل درحشر

اشکال اول

اشکال دوم

چگونگی تکامل در قیامت

چکیده

کتاب نامه

عروج روح

بسم الله الرحمن الرحیم

کتاب عروج روح

آیت الله استاد محمد شجاعی

تنظیم و نگارش: محمد رضا کاشفی

چاپ انتشارات اندیشه جوان

چاپ اول سال ۱۳۸۲

فهرست:

پیشگفتار

مقدمه

اندیشه مرگ

حقیقت مرگ

مرگ و اقسام آن

انسان و مرگ

ترس از مرگ

یاد مرگ

گذر و نظر

دفتر دوم: مرگ یا عروج روح

چگونگی نظام برزخی

برزخ در آیات و روایات

بدن برزخی یا قالب مثالی

تبعیت نتیجه حرکت از چگونگی حرکت

برزخ یا برزخها

عالم قبر و عالم برزخ

قبر برزخی و قبر خاکی

فشار در برزخ

پرسش قبر

چرایی و چگونگی آزمون برزخی

دو نکته

تلقین و تثبیت عقاید

مکافات در برزخ

تکامل برزخی

اشکالات تکامل برزخی

چگونگی تکامل برزخی

چکیده

کتابنامه

خواب و نشانه های آن

بسم الله الرحمن الرحیم

کتاب خواب و نشانه های آن

آیت الله استاد محمد شجاعی

تنظیم و نگارش: محمد رضا کاشفی

چاپ انتشارات اندیشه جوان

چاپ اول سال ۱۳۸۳

فهرست:

پیشگفتار

مقدمه

آیت درقرآن

معنی آیت در قرآن

نشانه یا نشانه ها در قرآن

نتایج توجه و تدبر در نشانه های خداوند

انسان و نشانه های الاهی

نتایج شوم اعراض از نشانه های خداوند

بهره مندان از نشانه های الاهی

حقیقت «خواب»

خواب؛ اولین مبدأ وحی

انسان، خالق خواب

خواب و مراقبه

خواب واقسامش

چند نکته

سپاس بایسته

خواب و نشان های آن:

قرآن؛ «یقظه» و «تنبه»

خواب، یکی از آیات خدا

نشانه های خواب

خواب، نشانی از روح

خواب، نشانی از برزخ

خواب، نشانی از احکام متفاوت عوالم مختلف هستی

خواب، حکایتگر نسبت قبر خاکی و برزخی

خواب، نشانگر وجود عوالم دیگر

خواب، نشانه ای از مشیّت بهشتیان

خواب، نشانه ای از فراموشی عالم ذر

خواب، نشانه هدایت های پشت پرده

سخن آخر

کتابنامه

حکم ۲۰

بسم الله الرحمن الرحیم

از حِکم حضرت امیرمومنان صلوات الله علیه در محضر استاد آیت الله محمد شجاعی

وَ احْذَرْ کُلَّ عَمَلٍ یَرْضَاهُ صَاحِبُهُ لِنَفْسِهِ وَ [یَکْرَهُهُ‏] یُکْرَهُ لِعَامَّهِ الْمُسْلِمِینَ. از سه چیز مى ‏فرماید بترس: یکى این که برحذر باش از هر کارى که انسان راضى مى ‏شود براى خودش ولى براى بقیه مردم راضى نمى ‏شود. از این بترس که چیزى را فقط براى خودت بخواهى و براى دیگران آن را نخواهى.

این یک جمله به ظاهر خیلى خلاصه و ساده است ولى هزاران مسئله است که قسمت مهمى از گرفتاریهاى اخروى و هلاکت اخروى انسانها از این باب است. بعداً فکر کنید که [این مساله] در ما چگونه است. مى‏گوید بترس از هر عملى که انسان آن را براى خودش مى خواهد ولى براى بقیه مردم آن را نمى‏ خواهد.

وَ احْذَرْ کُلَّ عَمَلٍ یُعْمَلُ بِهِ فِی السِّرِّ وَ یُسْتَحَیی مِنْهُ فِی الْعَلَانِیَه، بترس از هر عملى که در خفى عمل مى‏ شود ولى از عمل کردن به آن در آشکارا انسان حیا مى کند!

هر عملى را دیدید که در آشکارا نمى ‏توانید عمل بکنید ولى در خلوت عمل مى‏ کنید از آن بترسید. این خیلى جمله عجیبى است. اگر کسى بخواهد به این عمل بکند چیز عجیبى مى ‏شود. ببینید چقدر انسان اصلاح مى ‏شود و چقدر تحذیر مى ‏شود از این که آن را عمل بکند. بترس از عملى که در خلوت انجام مى ‏گیرد ولى حیا مى ‏شود، انسان آن را در غیرخلوت انجام بدهد، از این نوع عمل بترسید. ببینید چقدر انسان باید تجدیدنظر بکند اگر بخواهد به این عمل بکند.

حالا چرا مى‏ گوید بترس؟ چون اینها افتضاح ‏آور است. یعنى اگر بنا باشد در روز فضیحت عمل انسانها را آشکار بکند که خواهد کرد، اینها براى آنوقت هاست. مى ‏گوید بترس از چیزى که در خفى عمل مى‏ شود ولى انسان حیا مى ‏کند که آن را در علن عمل بکند. یعنى هرچه مى‏ کند طورى باشد که اگر در علن هم باشد اشکال نداشته باشد.

بعد مى ‏فرماید: وَ احْذَرْ کُلَّ عَمَلٍ إِذَا سُئِلَ عَنْهُ صَاحِبُهُ أَنْکَرَهُ أَوْ اعْتَذَرَ مِنْهُ، بترس از هر عملی که وقتی صاحب آن عمل از عملش سوال می شود، یا انکار مى ‏کند یا عذر مى ‏آورد.

ببینید حضرت على علیه ‏السلام چه نصیحت‏ها به حارث مى ‏کند. ببینید حارث‏ها چه شده ‏اند. بیانات امیرالمؤمنین علیه‏ السلام گفتم عجیب است. اساس اصلاح از اینجاها شروع مى ‏شود. گفتم بیان امیرالمؤمنین علیه‏ السلام بیانات مخصوص است. فلذا امثال حارث‏ها با این نصیحت‏ها که گرفته‏ اند چه شده‏ اند. هیچ عملى نکن که وقتى درباره آن از تو سؤال مى ‏کنند، بخواهى انکارش بکنى یا عذر بیاورى.

دوباره تکرار مى ‏کنم سه جمله فرمود که:

۱. بترس از آن عملى که انسان براى خودش راضى مى ‏شود براى دیگران دلش نمى ‏خواهد،
۲. بترس از هر عملى که در خفا عمل مى ‏شود ولى انسان حیا مى ‏کند از این که در آشکارا عمل بشود،
۳. بترس از هر عملى که وقتى صاحبش از آن سؤال مى ‏شود، یا انکار مى ‏کند یا عذر مى ‏آورد.

ما حالا این را بر خودمان تطبیق بکنیم: اول مى‏ گوید بترس از آن عملى که براى خودت مى‏ خواهى و براى هیچ کس دیگر نمى‏ خواهى. خیلى چیز عجیبى است. ترسش براى این است که افتضاحش را خدا در قیامت پیش آورد! در دعا هم مى ‏خوانیم ربّنا لا تفضحنا فى الدنیا و الاخره علی رؤس الاشهاد. یک مقام بعد از مردن در قیامت مقام فضیحت است. کسانى را که خدا بخواهد، همه چیزشان را همه مى ‏دانند. آن خودش از جهنم هم بدتر است، فضیحت است. منتها کسانى را که مى ‏خواهد ستر مى ‏فرماید. لاتفضحنا علی رؤس الاشهاد.

در روایت هست امام صادق علیه‏ السلام فرموده: اگر کسانى بدانند عرض اعمال و فضیحت چیست از همین حالا عقل از سرشان مى پرد و به کوهها مى ‏روند و زندگى را ترک مى ‏کنند. اگر بدانند چه مى شود.

 

حکم ۱۹

بسم الله الرحمن الرحیم

از حِکم حضرت امیرمومنان صلوات الله علیه در محضر استاد آیت الله محمد شجاعی

مَن حـاسَــبَ نَفسَـه رَبِـــحَ

اگر بتوانید عمل کنید توفیق بزرگی است، چیز عجیبی است؛ کسی که نفس خودش را به حساب بکِشد، به مقام حساب بیاورد، این آدم منفعت برده است.

هر شب ببینید می توانید، توفیق بالایی است؛ از صبح تا شب را حساب بکنید، در اواسط شب بعد از نماز مغرب و عشاء فکر کنید. از صبح که بلند شده تا آن موقع ، با دستورات خدا و رسول و ائمه صلوات الله علیهم اجمعین، پیش رفته و چقدر خطا کرده، همه اش را بیادش بیاورد.

آن وقت که اینها را حساب کرد تصمیم بگیرد فردای آن، خلافهایی را که انجام داده، مراقب باشد تکرار نشود، یادش باشد چه مواردی خلاف بوده که تکرار نکند، باز هم شب که آمد حساب کند که آن روز چه کرده، اگر طاعت کرده، شکر کند و آنچه را خلاف کرده تکرار نکند؛ همین طور هر شب ادامه دار انجام بدهد؛ کار سختی است ولی رَبِـــــحَ سود برده است.

خیلی توفیق بالایی است، باید ترسید، اینجور چیزها برای این است که انسان که مُرد، با احکام جدیدی مواجه می شود که به واهمه و خیالش هم خطور نمی کند.

 

الموتُ بــابُ الاخِــــرهِ

کسی چه می داند تا کی زنده است، تا یک ساعت دیگر، یک ساعت هم زیاد است، یک لحظه، وقتش آمد می شود، کسی عمر را تضمین نکرده، مرگ نزدیک است، چیزی که آمدنی است، نزدیک است.

وقتی انسان مُرد، باب آخرت به روی او باز می شود، مانند کسی است که خواب بوده و بیدار می شود؛ وقتی خواب می بینیم با کسانی نشسته ایم که خیلی وقته مُرده اند ولی در خواب نمی فهمید، وقتی بیدار شدید می فهمید که مرده بودند.

وقتی مرگ فرا رسید متوجه می شویم و حساب و کتاب شدیدی پیش می آید، چیزهایی می بینیم که به ذهنمان خطور هم نمی کرد، چه آتشی بوده که با خودمان از اینجا بردیم و چه حساب و کتاب و بهشتــی را با خودمان بردیم.

 

الناسُ نیــامٌ فَاذا مَاتُـوا اِنتَبَهُــوا

آتش که آنجا روشن می شود تازه می فهمیم چه چیز عجیبی بوده، بهشت هم همینطور، می فهمد بهشتـــی که قابل توصیف نیست، این بوده است.

سعیتان بر این نباشد که در دنیا حظّ بیشتری ببرید و خوشگذرانی بکنید، کسانی که سعی بر این دارند، در آخرت چندان حظّی ندارند؛ ولی کسانی که سعی نمی کنند و نمی خواهند که در دنیا حظّ ببرند، در آخرت حظّ بیشتری دارند.

اوفرُ النّاسِ حَظّاً فی الاخِرهِ اَقلُهُم حَظّاً فِی الدُنیا

آخرش به این می رسد، به نفس اماره بگویید بنشین سرجایت؛ وقتی نفس چیزهایی می خواهد نگذار شلوغ بکند.

 

حکم ۱۸

بسم الله الرحمن الرحیم

از حِکم حضرت امیرمومنان صلوات الله علیه در محضراستاد آیت الله محمد شجاعی

 

« لاخَیرَ فِی قَلبٍ لایَخشَع وَ عَینٍ لا تَدمَع وَ عِلمٍ لا یَنفَع »

خیری نیست در قلبی که خاشع نباشد در برابر خدای متعال، خاشع یعنی شکسته، دلی که خاشع نبود خیری نیست، خیری نیست در دلی که خاشع و شکسته نباشد؛ همیشه در محضـر حقّیــــم.

خیری نیست در چشمی که اشک نریزد، اشک از ترس گناهان خودش که با عذاب و آتش و … چه طور خواهد کرد. گریه بکنید، خود حضرت امیرصلوات الله علیه آنقدر شبها گریه می کرد که به صَعقه یعنی بیهوشی می افتاد. یک شخصی این حالت حضرت را ندیده بود، از آنجا عبور می کرد بیرون از منزل، جای خلوتی بود، دید حضرت امیر افتاده در حالت صَعقه، فکر کرد حضرت از دنیا رفته، با عجله آمد در منزل حضرت زهرا سلام الله علیها را زد، گفت حضرت را دیدم که از دنیا رفته؛ حضرت از پشت در فرمود، او از دنیا نرفته، این حالت هر شب حضرت امیر است؛ گریه می کرد از هیبت اجلال به صَعقه می افتاد.

خیری نیست در قلبی که خاشع نباشد و در چشمی که اشک نریزد و علمی که انسان دانسته هایی داشته باشد که نفعــی برایش نداشته باشد. چیزهایی یاد گرفته ایم، اما روش همان است. انسان باید با یاد گرفته هایش، اعمالش را اصلاح کند، باید به عمل آورد، رفتار را اصلاح کرد، نکردنی ها را نکرد، انجام دادنی ها را انجام داد.

 بس کنــم گر  این سخــــن افــزون شود
خود  جگر چه  بود که  خـارا  خون   شو

این جگرها خون نشد از سختـــی است
غفلـت و مشغــولی و بد بختــــی است

خون شود روزی که خونش سود  نیست
خون شو  آنوقتی که خون مردود نیست

بس کنم اگر بیشتر بگویم، جگر چه هست، سنگ خارا خون گردد و اینکه چرا خون نمی شود از قساوت و سختی دل و … است، و آن طرف خون می شود که کار از کار گذشته است، پس اینجا خون شو که هنوز مهلت است.

بروید روی این فکر کنید، عمل کنید، معلوم نیست کـِــی می میریم، اگر با چیزهایی مواجه شویم که می شویم، چه بایـــــد کرد؟!

از خدا بخواهید خدایا به من عمر طولانی بده با این وضع نروم، با توفیق جبران و اصلاح، مادامی که جبران نکردم، اصلاح نکردم، من را نبَر؛ وقتی جبران کردم و اصلاح نمودم، به ساحل نجات رسیدم، آنوقت مرا به آن سو ببــَـر و در این دعا، خدا را به محمد و آل محمد صلوات الله وسلامه علیهم اجمعین، قسم بدهید.