آیت الله محمد شجاعی

میلاد امام حسین (ع)

⬇️ فایل صوتی کامل ⬇️

🌹تولد🚩 شهادت

تولد حضرت سید الشهدا (ع) تولد خاصی است ؛ در روز تولد ایشان هم ، انسان متذکر مصائب آن حضرت می شود.

🔸در روز تولد ایشان خبر شهادت و آن ظلم هایی که به حضرت می‌شود را به حضرت رسول اکرم (ص) دادند.

🔺فلذا از همان روز تولد ایشان ، تذکر مصائب آن حضرت همراه بوده.

نمی توانیم یا نمی خواهیم؟

🔶 تو خود حجابِ خودی…

🌸 در روز عید مبعث و در این بخش حضرت استاد (ره) به دو نکته اشاره فرمودند:

۱) خداوند محتجب از خلق نیست مگر اینکه اعمال خلق است که حجاب است بین او و مخلوقات.

۲) بهترین توشه ای که بنده میتواند در سفر به سوی خداوند داشته باشد عزم و اراده ای است که خداوند را اختیار بکند … در اینجا اراده یعنی اراده ثابت … نه اراده ی متزلزل و نا ثابت …
#آیت_الله_شجاعی (ره)

حقیقت انسان

{حقیقت انسان همان روح اعظم است}

👈مباحث تزکیه نفس و خودسازی ۱۳۶۱ شمسی

🏴 ۷ دی برابر با ۱۶ ربیع الاول سال روز عروج ملکوتی علامه محمد شجاعی (قدس الله سره)

باز باش ای باب بر جویای باب
تا رسد از تو قشور اندر لبـــاب
باز باش ای باب رحمت تا ابـــد
بارگــاه مـــا لَـــهُ کُفْــــواً اَحَــــد

سایت رسمی مرکز نشر آثار علامه شجـاعی

سالگرد رحلت ملکوتی حضرت استاد (ره)

” لى مَعَ اللَّهِ وَقْتٌ لَا یَسَعُنِى فِیهِ مَلَکٌ مُقَرَّبٌ وَ لَا نَبِىٌّ مُرْسَلٌ”

بیانات حضرت استاد آیت الله محمد شجاعی (ره) پیرامون مقام و منزلت حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) ۱۳۶۷ شمسی

۱۶ ربیع الاول سال روز عروج ملکوتی حضرت علامه محمد شجاعی (قدس الله سره)

باز باش ای باب بر جویای باب
تا رسد از تو قشور اندر لبـــاب

باز باش ای باب رحمت تا ابـــد
بارگــاه مـــا لَـــهُ کُفْــــواً اَحَــــد

این برنامه از شبکه قرآن پخش شده است.

چراغ هدایت تجدید چاپ هفتم

بسم الله الرحمن الرحیم

 

کتاب چــراغ هــدایت

آیت الله استــاد محمد شجاعـی

چاپ انتشارات سروش 

تجدید چاپ هفتم

تلفن مرکز پخش انتشارات سروش : ۰۲۱۶۶۴۹۳۶۲۲ — ۰۲۱۸۸۳۱۰۶۱۰

مقدمه ناشر :…

فصل اول : حسیـــن بنـده بــی مانند خـــدا

فصل دوم : ثــواب گــریه برای امـــام حسیــن علیه السلام

فصل سوم : ثــواب زیــارت امـام حسیــن علیه السلام

فصل چهارم: مکــارم اخلاقـی و فضــائل وجـودی امـام حسین علیه السلام

فصل پنجم : خــون سید الشــــهداء (ع) و اشتـداد غضب الـــهی

فصل ششم : هـل من نــاصر ینصـرنی

فصل هفتم : قیـــام مختـــار ثقـفی

تذکـــراتـی در باره مــاه محــــرّم

نمــایه

منــابع

در معنای ذکر

بسم الله الرحمن الرحیم

در همه احوال و لحظات علی الاتصال بیاد خدایی باشد که در محضر اوست و بر اساس همین یاد، مراقب حرکاتش باشد. آنچه خدا امر کرده، آنطور باشد و آنچه نهی کرده، آنطور نباشد. مراقبت در همه حرکات ظاهر و باطن. می‌خواهد فکری بکند؛ آیا خدا اجازه می‌دهد یا خیر؟ می‌خواهد حرفی بزند، نیتی بکند، بخورد، بنشیند، بلند شود، امر و نهی بکند، مواجه با کسی داشته باشد؛ آیا خدا اجازه می‌دهد یا خیر؟مرتب مراقب حرکاتش باشد اگر جایی احساس کرد وظیفه‌اش است چیزی بگوید و گفت، آن یاد خداست. اگر در جایی عملی را نباید کرد یا حرفی را نباید زد و نزد، آن یاد خداست و ……….

حضرت رسول اکرم (ص) می فرمایند که هر کسی در حرکاتش دقیقا اطاعت از خدا می‌کند، ذکر خدا می‌گوید اگر چه نماز و روزه اش و تلاوت قرآنش کم باشد.

این معنی ذکر است و عمل کردن به آن هم خیلی سخت است. وقتی هم که تصمیم می‌گیرید از یادتان می رود و شکست می‌خورید، دو باره برگردید و شکست نخورید، همینطور می شود. اول کار سخت است تا ملکۀ طیبه و راسخه شود در وجودتان. ( در این صورت) نیت و فکری می خواهید بکنید بلافاصله خواهید فهمید و خدا دستتان را می گیرد و منصرف می‌شوید و آنرا رد می کنید. ذاکرین واقعی بسیار کم هستند.

از تذکرات حضرت علامه شجاعی (ره) ۱۳۶۷

شرک

بسم الله الرحمن الرحیم

شرک عمل را حبط می کند. بر طبق آیه قرآن، شرک قبل از عمل نمی گذارد عملی ثبت شود و شرک بعد از عمل هم، عمل را از بین می برد و همچنین آنچه در اثناء عمل از انسان سر می زند. مثلا ریا، حسد، و سوء ظن و …… چه قبل از عمل، چه در اثنا عمل و یا بعد از آن صورت گیرد، عمل را به باد می دهد. شما حالا هر چه عمل مستحبی هم انجام دهی و مرتب ذکر بگوئی، در یک لحظه به باد می رود.
توحید مهمترین مسئله است؛ پیامبر(صلی الله علیه و اله و سلم)آمد که توحید را بیاموزد؛ نیامد که بگوید خدا را بپرستید؛ نفرمود که الله موجودٌ که مردم بدانید خدا هست؛ فرمود: لا اله الا الله خدایی را جز خدا نپرستید. ( دقت شود ) هیچ وقت از هیچکس چیزی نخواهید؛ با دید توحیدی درست نیست.

از تذکرات معظم له ۱۳۶۷

امواج چشم

بسم الله الرحمن الرحیم

اشعه و انواری یا امواجی از چشم ساطع می شود که در واقع آن قدرتی است و کمالی است. اما با توجه به شخص مورد نظر، اگر از دید توحیدی برخوردار باشد و انسان موحدّی باشد، از این قدرت در جهت درست استفاده می شود و حتی نهایتا نفوذ آن، حجابها را کنار می زند و حقایق پشت پرده را می بیند. برعکس کسی که موحّد نیست و مشرک است و یا قدرت روحی قوی برای کنترل در جهت صحیح آن ندارد، اثرات سوء امواج چشم، اثر می کند بر دیگران.
اصل این نفوذ از طریق چشم، از دل و قلب سرچشمه می گیرد. کسی که می ترسد اثر سوئی از طریق چشم بر دیگران بگذارد، با گفتن ذکر« ما شاء الله لاحول و لا قوه الا بالله » اثر آن را خنثی می کند.

ازتذکرات آیت الله محمد شجاعی ۱۲ ماه مبارک رمضان ۱۳۶۷

باب خدا، سیدالشهداء (ع)

🚩 “سیدالشهداء (ع) باب الله است”

بابی که خدای متعال از شخص حضرت سیدالشهداء(ع)،روی من و شما باز کرده است، باب خاصی است.

🔳 بدانید که آن حضرت مقام خاصی دارد ، چرا که انبیاء از اول تا آخر آن ها به سیدالشهداء(ع) ارادت خاصی داشته‌اند، حتی قبل از اینکه کربلایی باشد و سیدالشهدایی در آن به شهادت برسد.

🔳بیت خدا همان بدن شریف حضرت سیدالشهدا‌ء (ع) است ؛ دل سیدالشهداء (ع) که خونش ریخته شده ، اصل بیت بوده و هست ؛ دل معنوی‌اش که جایگاهش دل ظاهری او بود ، عرش خدا و بیت حق است.

🔳 عرفا گفته‌اند که کعبه ظاهر آنجاست (شهر مکه) ، کعبه باطن کربلاست ، یعنی سیدالشهداء(ع) کعبه باطن است.

📖کتاب چراغ هدایت. دهه ۱۳۶۰ شمسی
#اربعین #آیت_الله_شجاعی (ره)🏴

حیات نازله

بسم الله الرحمن الرحیم

… بر اساس شعور و ادراک ناقص و نازل در این مرتبۀ حیات (مادّی) ، تابشهای بالاتر وجود و هسـتی که در شرایط  بخصوصی بر صحیفـۀ مـادّۀ  قابـل، در حدّ  بسیار محدود و نازل می تابد، بصورت حقایق اصیل و مستقّل و ثابت و کامل به نظر می آید، و این خـود حاجـب و شــاغل بوده و از دریافـت حقایق اصیل و ثابت و کامل، باز می دارد « و إن من شیـیء الاّ عندنا خزائنـه و ما ننـزّله الاّ بقـدر معلوم ».

واقعیّت، واقعیّت است و حکم خود را دارد. واقعیّت اینست که تابش، تابش است و محـدود است و اصالت ندارد، چه به صورت یک تابــش محدود و گـذرا ببیـنیم و چه به صورت یک حقیقت اصیل و کامل و مستقـلّ بیابیم، زیرا که واقعیّت، حکم خود را دارد. بنابراین، تابش محدود و گذرای یک حقیقت اصیل و بالاتـر را به صورت حقیقت اصیل و مستقلّ دیدن، جــز گذشتـن و تمام شدن تابـش، و حِرمان از خود حقیقت اصیل و کامل، نتیجه دیگری نخواهـد داشت.

حقایق مادّی، تابشهایی از حقایق بالاتر وجود استکه در مرتبه بسیار نازله ای روی مادّه قابل می تابند و می گذرند. حقایق بالاتر وجود، همانها است که در آیۀ شریفه به آنها اشاره شده است و همان حقایق عالیه است که از نظر سعۀ وجودی به مبداء متعال نزدیک  است و نزد اوست و از اوست ( عندنا خزائنه ) و به تعبیری، حقایق عالیۀ وجود ، همان مَجالی و مظاهر اسماء حسنای الهی است. هر حقیقتی از حقایق مادّی که ما آن را حقیقت می نامیم (و إن من شییء) تابش محدود و نازلی از همان حقایق عالیه است (و ما ننزّله الاّ بقدر معلوم).

در آیۀ ۶۰ سورۀ القصص می فرماید : « و ما أوتیتم من شییءٍ فمَتاع الحیوه الدّنیا  و زینتـها و ما عند الله خیر و أبقی أفلا تعقلون ».

ازاین آیۀ شریفه هم این نکته را می فهمیم که آنچه از خوبیها و نعمتهای دنیوی در اختیار انسان می باشد، به تناسب حیات نازله است و انسان در حیات نازلۀ خود، استعداد و ظرفیّت برخورداری از خوبیها و نعمتهای برتر را ندارد. تعبیر « أفلا تعقلون » در آخر آیه برای اهل اشارت و برای ارباب نظر، حکایتها دارد.

مولوی در این زمینه در موارد متعددّ دیوان مثنوی، بیانات بخصوصی دارد؛ در جایی می گوید:

بنــده ســـوی بنــده  شد  او  مــاند  زار
بـوی گـل شد سـوی گـل او ماند خــار

همچــو  آن  ابلــه  که  تــاب   آفتــــــاب
دیــد بر دیـوار  و حیــران  شـد  شتــاب

عاشـق  دیـوار  شـد  کاین  با  ضیــاست
بی خبر کاین عکس خورشید سماست

چون  به  اصل  خویش  پیوست  آن  ضیا
دیـــد دیـــــوار سیــــه  مانــــده بجـــــا

او  بمــانده  دور   از   مطلـــوب  خویــش
سعــی  ضایع  رنــج  باطل  پــای ریش

همچــو   صیّــادی  که  گیــرد  سایــه ای
سایـه  کـــی گــردد  وَرا  سرمایــه  ای

سایــۀ  مرغـــی  گرفتــه  مَــــرد  سخت
مــرغ  حیــران  گشته  بر  شـاخ درخت

از بیانات استاد آیت الله محمد شجاعی ۱۳۶۳.

 

 

حیاء در عبودیت

بسم الله الرحمن الرحیم

“غرور” و “اغترار” در انحاء مختلف و اطوار گوناگون آن، با “حیا” از مقام ربوبی در مقام عبودیت، نمی سازد …

… و این بدان معنی است که مُغترّ از جهت غروری که دامن گیرش شده است، و بر اثر آن عبادت خود را عبادت دانسته و مناسب ساحت قدس و عظمت حق می بیند، در حقیقت، قدر حضرت حق را نمی شناسد، و از عبادت خود شرم، و از جانب او حیا نمی کند.

و چنین کسی در اصل، در صراط مستقیم پیش نمی رود، و در مسیر ضلالت و انحراف می باشد.

کتاب مقالات جلد ۲ ص ۲۳۰

عیدُ الله الاکبر

بسم الله الرحمن الرحیم

…  درغـدیر خـم قبـــلا، خدای متعال دستور داده بود به رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم که به مردم ابلاغ کن، هر که تو مولای او بودی و از تو اطاعت می کرد، بعد از تو از علی (علیه السلام) اطاعت کند.

آنها که به حضرت حسد داشتند، می خواستند خودشان باشند (در رأس امور) و آن حسد ها مصائب درست کرد؛ قبلا این دستور از خدا رسیده بود، ولی رسول الله (ص ) می ترسید که آن حسودها نگذارند و اصل قضیه را خراب کنند، یا به رســول الله (ص) لطمه ای وارد کنند؛ از این مسأله خوف داشت و ابـــلاغ  ولابت حضــرت را عقب انداخته بود؛ اما در حجـــــه الوداع و در چنین روزی (عیدغدیـرخم)، وحـــی آمد که دیگر به تأخیر نیانداز و آنــی که می ترسی به تو لطمه وارد کنند، خدا تو را از آن حفظ می کند.

« یا اَیّها الرّسُـول بَلّـغ ما اُنزلَ إلیکَ مِن رَبّــک…»

این را هم شیعــه گفته اند به تواتــر و هم عـامّه  که این آیه شریفه در خصوص حضرت امیر (ع) است، روایت متواتر است و شبهه ای نیست.
ای رسـول برسان به مردم، آنچه قبــلا به تو رسیده است، اگر این کــار را انجام ندهی رسـالت را ناقص گذاشته ای.

« وَاللهُ یَعصِمُــکَ مِن النّــاس »
خدا تو را از شرّ این حاسدان حفظ می کند.


رسول الله (ص) هم همان را انجام داد؛ منبر درست کردند، حضرت را بلند کرد، حسود و غیر حسود آنجا جمع بودند، او را بالا برد و فرمود:

« مَن کُنتُ مَولاهُ فَهذا عَلیٌ مَولاهُ أللّهُمَ  والِ مَن والاهُ  وَ عادِ مَن عاداهُ »

زین سبب پیغمبــر با اجتهــاد
نام خـود و آن  علـــی مولا نهاد

گفت هرکس را منم مولای او
ابن عـمّ من علی مولای اوست

کیست مولا آن که  آزادت کند
بنـــد  رقیّت ز پــایـــت  بــر کنـد

از غیر خدا  آزاد کند و بند بندگی (غیر خدا) را از پایت برکند که دیگر بنده ای خدا باشی.
… حضرت امیر (ع) با وجود این آیه و آیات دیگر، آنقدر می ترسید …

علیٌ قَسیمُ الجَّنهِ وَ النّار

إنّما وَلیکم الله و رسوله و الذین امنوا
(این را هم شیعه و هم  سنی به تواتر نقل کرده اند)

حضرت امیر (ع) با همه این اوصاف و آیات و روایات، آنقدر می ترسید که دیگر اینها به یادش نمی آید؛ وقتی مسأله خوف و خشیت خدا بر انسان غلبه می کند، دیگر یادش نمی آید که من چه هستم؛ حضرت هر شب آنقدر گریه می کرد که به صعقه می افتاد؛ گاهی می رفت در بیرون منزل از خوف و خشیت گریه می کرد که به صعقه می افتاد، شبیه اغما و بیهوشی.

فاذا نفخ فی الصور فَصَـــعِقَ

هر شب هر شب!! یک وقت کسی حضرت را در بیابان و خاموشی شب دید که افتاده است، فکر کرد که وفات یافته اند و با عجله به طرف منزل حضرت رفت تا این خبر را برساند، وقتی درب را زد، حضرت زهرا سلام الله علیها آمدند و این خبر را داد؛ حضرت زهرا سلام الله علیها از پشت درب خیلی عادی جواب دادند که از دنیا نرفته اند؛ این حالت هر شب امیر المؤمنین (ع) است.
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل..

از بیانات حضرت علامه محمد شجاعی در باره عید غدیر خم